جمله در زبان عربي داراي دو نوع است : اسميه و فعليه
جمله اسميه به جمله اي گفته مي شود كه با اسم شروع شده باشد ****.
الطالبُ مجتهدٌ . به اسمي كه جمله ي اسميه با آن آغاز مي شود مبتدا گفته مي شود .
به بخش دوم جمله ي اسميه كه در مورد مبتدا توضيح يا خبري مي دهد خبر گفته مي شود .
مثال : الطالبُ ناجحٌ . الطالبُ جلس علي الكرسي . الطالبُ في الصفِ .
در همه ي جمله هاي بالا '' الطالب '' مبتدا ست .
اما بخش دوم جمله يعني '' ناجح '' - " جلس علي الكرسي '' - '' في الصفِ '' در اين جمله ها خبر هستند زيرا توضيح وخبري درباره ي مبتدا مي دهند .
نكته : مبتدا و خبر هر دو از نظر اعرابي مرفوع هستند .
جمله فعليه به جمله اي گفته مي شود كه با فعل آغاز شده باشد ****.
يجتهد الطالبُ .
به اسمي كه انجام كار يا حالت را به آن نسبت مي دهيم فاعل گفته ميشود كه هميشه پس از فعل مي آيد و از نظر اعرابي هميشه مرفوع است .
هر گاه فعل در انجام دادن كاري يا روي دادن حالتي بر اسمي اثر بگذارد آن اسم مفعول به ناميده مي شود كه از نظر اعرابي هميشه منصوب است .
مثال : جلس الطالبُ . يكتب الطالبُ الدرسَ .
فعل = « جلس » و « يكتب » فاعل = « الطالب » در هر دو جمله مفعول به = « الدرس » در جمله ي دوم
اسمي است براي ربط بين دو جمله يا شبه جمله و معناي آن به وسيله ي جمله يا شبه جمله ي پس از آن _ كه صله ناميده مي شود _ كامل مي گردد . اسم موصول به دو دسته تقسيم مي شود : 1- اسم موصول خاص كه عبارتند از : مذكر:الذي - اللذانِ / اللذينِ - الذينَ مؤنث :التي - اللتانِ / اللتينِ - اللاتي مثال :جاءَ الطالب الذي كتبَ درسَه . " آمد دانش آموزي كه درسش را نوشت ." جاء الذي كتب درسه . " آمد كسي كه درسش را نوشت ." 2- اسم موصول عام ( مشترك )كه به دو شكل است : * - عاقل ( انسان )مذكر و مؤنث : مَن ** -غير عاقل (حيوان و اشياء ): ما مثال :جاء الطالب مَن كتب درسه . " آمد دانش آموزي كه درسش را نوشت ." جاء مَن كتب درسه . " آمد كسي كه درسش را نوشت ." اشتريتُ الكتابَ ما وصيَّتَ بهِ . "خريدم كتابي را كه سفارش كردي .
نكته : بايد توجه كرد كه مي توان به جاي موصولات خاص از موصول عام استفاده كرد .
ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم می شود و از تکرار آن جلوگیری می کند .
ضمیر با اسمی که جانشین آن شده از نظر عدد ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و از نظرجنس ( مذکر و مونث ) واز لحاظ موقعیت ( غایب ، مخاطب ، متکلم ) مطابقت دارد .
ضمیر به دو دسته منفصل ( جدا ) و متصل (چسبان ) تقسیم می گردد .
منفصل مرفوعی : هو ، هما ، ... ،أنتَ ، أنتما ، ... ، أنا ، نحن * هیَ طالبة .*
منفصل منصوبی : إیاهُ ، إیاهما ، ...،إیاکَ ، إیاکُما ،...،إیایَ ، إیانا * إیاکَ نعبدُ . *
متصل مرفوعی : ا ، و ، ... ، تَ ، تما ، ... ، تُ ، نا * الطلاب ذهبواإلی المدرسة*
متصل منصوبی ومجروری : ه ، هما،...، کَ، کما،...، ی ،نا * أتممتُ علیکم نعمتی*
اسمی است که برتری کسی یا چیزی را بر یک یا چند موصوف دیگر بیان می کند . اسم تفضیل با صفت تفضیلی « تر » و صفت عالی « ترین » فارسی مطابقت دارد .
اسم تفضیل از فعل ثلاثی مجرد ساخته می شود ، مذکر و مونث آن وزن جداگانه دارد . مذکر « أفعَل » مثلا از فعل « حَسُنَ ، یَحسُنُ » می شود « أحسَن » : نیکوتر ، نیکو ترین مونث « فُعلی » مثلا از فعل « حَسُنَ ، یَحسُنُ » می شود « حُسنی » : نیکوتر ، نیکو ترین
نکته : اگر در جمله پس از اسم تفضیل حرف « مِن » بیاید اسم تفضیل به صفت تفضیلی « تر» فارسی ترجمه می شود ، در غیر این حالت ، آن به صفت عالی « ترین » ترجمه می گردد .
مثال : « أنا أقدَرُ مِنک . »: من از تو تواناترم . « أنا أقدَرُ رجالٍ . »: من تواناترین مرد هستم .